تا به حال درباره معیارهای گوناگون برای ازدواج زیاد شنیده‌اید که هر کدام هم در جایگاه خودشان از اهمیت زیادی برخوردار هستند، اما در میان همه این معیارها تشابه مذهبی و فرهنگی دختر و پسر و خانواده‌های آنها برای ازدواج و شروع یک زندگی موفق، بالاترین اهمیت را در تداوم زندگی مشترک افراد دارد.

عقاید دینی بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل می‌دهد که از شیوه زندگی و فعالیت‌های روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرت‌ها تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم تناسب اعتقادی در ازدواج، اولین و مهم‌ترین عامل تفاهم است.

وقتی از دختر یا پسری درباره معیارهایش برای ازدواج سوال می‌شود، معمولا جواب‌هایی مثل داشتن خانواده خوب، سطح تحصیلی و طبقاتی قابل قبول، چهره خوب، اندام مناسب و. شنیده می‌شود.

جلالی، کارشناس ارشد روان‌شناسی، با اشاره به تجربه کاری خود در زمینه مشاوره، می‌گوید: قبل از ازدواج تمام جوانب اعم از این‌که تشابه و تفاهم در چند زمینه باید وجود داشته باشد یا این‌که تفاوت‌های موجود در دختر و پسر تا چه حد قابل چشم‌پوشی و گذشتن و تا چه حد جدی و مهم است را باید در نظر بگیریم.

وی می‌افزاید: مسائل مختلفی مثل میزان رشد عاطفی، تناسب هوشی و تشابه علایق و طرز تفکر، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، تشابه تحصیلی، طبقاتی و حتی تناسب در ویژگی‌های ظاهری طرفین باید بررسی شود.

از نظر میزان رشد عاطفی، شخصی که ناپخته و خام است نمی‌تواند با فردی که از نظر عاطفی پخته است، تجربیات عاطفی کننده‌ای داشته باشند و در جریان زندگی همیشه می‌پندارد همسرش به او علاقه‌ای ندارد، چون ابراز علاقه نمی‌کند و علاقه خودش را با غافلگیر کردن او یا به صورت کلامی نشان نمی‌دهد، در صورتی که همسر او این طرز ابراز علاقه را بچگانه و حتی توقعات او را سطح پایین می‌داند که همین مساله به بروز مشکلات زیادی در زندگی مشترک آنها ختم می‌شود. وقتی همسران از نظر بهره هوشی هم خیلی زیاد با هم تفاوت داشته باشند زندگی کلافه‌کننده‌ای برایشان به وجود می‌آید که در آن دائم یکی در حال تحقیر دیگری است.

جلالی همچنین با اشاره به تشابهات در علایق و طرز تفکر، می‌گوید: به طور حتم نباید دو نفر که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، عین هم و آیینه هم باشند، اما حتما باید با هم تناسب داشته باشند و این تناسبات در مورد علاقه‌ها و طرز فکر هم بسیار اهمیت دارد، به طور مثال مردی که عاشق سر و صدا و مهمانی و بودن در جمع است نمی‌تواند با خانمی که درونگراست و همیشه ترجیح می‌دهد با همسرش در سکوت و تنهایی باشد زندگی مشترک خوبی داشته باشد، چون هر دو همیشه ناراضی هستند و نمی‌توانند هیچ تجربه و خاطره مشترک خوشایندی با همدیگر داشته باشند.

وی می‌افزاید: این مساله در مورد تشابه تحصیلی و طبقاتی هم صدق می‌کند و یک فرد تحصیلکرده نمی‌تواند نقاط مشترک زیادی با فردی که تحصیلات پایینی دارد، داشته باشد. در مورد اختلافات طبقاتی هم همین‌طور است و این نکته گر چه در ابتدای زندگی ممکن است به چشم نیاید، اما در درازمدت مشکلات زیادی را ایجاد می‌کند و یکی از نکات جالبی که در این زمینه می‌بینیم این است که بیشتر، آن فردی که از نظر تحصیلی و طبقاتی پایین‌تر است ابتدا شروع به ناسازگاری می‌کند و دردسرساز می‌شود و آن هم به دلیل حقارتی است که در رابطه با طرف مقابلش احساس می‌کند؛ در حالی که اگر همین فرد با کسی هم‌طبقه و هم‌شأن خودش ازدواج کرده بود می‌توانست بسیار هم سازگار باشد و زندگی موفقی داشته باشد.

اختلاف در سطح ایمان و اعتقاد دینی
در نگاه اول شاید غیرقابل‌باور و کمی اغراق‌آمیز به نظر برسد، اما در تمام موارد مطرح شده در مورد معیارهای ازدواج، تشابه مذهبی و فرهنگی نقش دارد.

ریحانه جلالی در این باره می‌گوید: تشابه مذهبی روی تک‌تک معیارهای افراد برای ازدواج سایه می‌اندازد و اعتقادات مذهبی هر فرد و خانواده‌اش، علایق، طرز فکر، آداب، سنت و حتی دیدگاه‌های افراد در مورد خانواده‌های یکدیگر و. را نیز شامل می‌شود.

مراسم و آداب و سنت‌ها در افراد مذهبی و غیرمذهبی یا به طور کلی در افرادی که تفاوت خیلی زیادی در سطح اعتقاد و مذهب با یکدیگر دارند، متفاوت است.

جلالی می‌افزاید: حد و مرزها و شوخی‌های افراد با یکدیگر، جداسازی آقایان و خانم‌ها و حتی تعیین سن ازدواج و چگونگی ازدواج مثل سنتی یا مدرن بودن آن، در افراد با سطح فرهنگی و مذهبی مختلف، متفاوت است.

در مواردی ممکن است دو نفر به دلیل علاقه‌ای که بین آنها به وجود آمده، از این اختلاف فرهنگی و مذهبی چشم‌پوشی کنند و در ابتدا خود را با شرایط دیگری و خانواده او سازگار سازند یا حتی یکی به خاطر دیگری از خانواده خود به طور کامل طرد شود یا خود او از آنها کناره‌گیری کند، اما جلالی معتقد است زمانی که کمی از شور و شوق اولیه زندگی مشترک کاسته می‌شود و زندگی به روال عادی خود برمی‌گردد، به طور معمول این افراد از انتخاب خود پشیمان می‌شوند و نمی‌توانند خود را همرنگ دیگری کنند و در مواردی هم که یک نفر از خانواده خود دور یا طرد شده است، دائم با دیدن کوچک‌ترین خطایی، طرف مقابل را به بی‌لیاقتی در برابر از خودگذشتی خود متهم می‌کند!

به گفته این کارشناس مسائل خانواده، باثبات‌ترین ازدواج‌ها، بیشترین تشابهات و تناسبات را دارند و از تشابه مذهبی هم می‌توان به عنوان مهم‌ترین عامل تفاهم و درختی نام برد که شاخه‌ها و تبعات آن روی همه معیارهای دیگر سایه انداخته است.

دین قسمت مهم فرهنگ و ذهنیت و شیوه زندگی هر فرد است و روابط و معاشرت و بویژه تربیت فرزندان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.

اختلاف در تربیت فرزندان، ناشی از اختلاف مذهبی
دختر و پسری که با اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج می‌کنند، حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب کاری ندارند، پس از کاهش احساسات پرشور جوانی، در زمینه‌های مختلف اختلاف نظر و احتمالا‌ ناسازگاری خواهند داشت. تصور کنید در چنین خانواده‌ای پای یک کودک نیز به میان بیاید. تربیت و پرورش کودک یکی از زمینه‌های مهم برای ناسازگاری‌های دائم زن و شوهر خواهد بود.

به طور معمول، فرزندان چنین ازدواج‌هایی نه عقیده پدر را قبول می‌کنند و نه عقیده مادر، بلکه برخلاف قوانین جامعه و بشریت حرکت می‌کنند.

جلالی هم وضعیت تربیت بچه‌هایی را که در این خانواده‌ها به دنیا می‌آیند اسفبار توصیف می‌کند و می‌گوید: در بهترین شرایط فرض می‌کنیم اختلاف چندانی بین پدر و مادر در این زمینه به وجود نیامده و یکی خود را با شرایط خانواده دیگری سازگار کرده است و فقط در زمان رفت و آمد با آنها مجموعه‌ای نکات را به صورت نمایشی رعایت می‌کند، حال فکر می‌کنید چه بلایی بر سر فرزند این خانواده می‌آید؟ فردی که از کودکی شاهد نقش بازی کردن والدین و نیرنگ آنهاست مثلا مادر را می‌بیند که به منزل خانواده پدری می‌رسد چادر به سر می‌کند یا برعکس پدر رفتاری در خانواده مادری نشان می‌دهد که به آن اعتقادی ندارد، این فرد علاوه‌بر این‌که هرگز نمی‌تواند اعتقاد ثابت و درستی پیدا کند از نظر شخصیتی هم دچار دوگانگی و تزلزل می‌شود

 


تازه ترین مقالات در حوزه شویی

 این روزها خیلی ها را می بینیم که از زیر بار تعهد شویی یا تعهد ازدواج شانه خالی می کنند.


بیشتر این افراد مجرد، تصور می کنند که ازدواج و قبول تعهد، آسایش و آرامش آنان را سلب می کند و در واقع آن طور که می خواهند نمی توانند زندگی کنند و در نتیجه پیمان بستن، تعهد دادن و الزام برای باقی ماندن در کنار یک نفر تا آخر عمر را دست کشیدن از تمام آزادی های فردی می دانند.

حداقل و اولین سطح تعهد همان تکالیف و وظایفی است که در عقدنامه ازدواج آمده است. زن و مرد آن را امضا و پایبندی خودشان را به آن اعلام می کنند. اما سطح بالاتر تعهد، تکالیف نانوشته ای است که با توجه به میزان رشد و تکامل افراد، در زندگی مشترک بروز می یابد، زن و شوهر در این سطح وظایفی را برای خودشان فرض و واجب می دانند. بگذارید با یک مثال برایتان این موضوع را شرح بدهم. نماز و روزه بر هر مسلمانی تکلیف است، حالا زن یا مرد مسلمانی به سبب رشد معنوی، نماز شب را هم بر خودش واجب می داند. همین تکالیف نانوشته به زندگی معنای زیبایی می دهد.


ترس از تعهد ، ترس از مسئولیت است، ترس از بایدها و نبایدهاست، ترس از تکالیفی است که فرد پس از ازدواج، آن ها را بر دوش می گیرد، افرادی که آمادگی پاسخ گویی و مسئولیت پذیری ندارند، تمرین نکرده اند یا تا این لحظه از زندگی شان، راهی بر خلاف مسیر تعهدات پیش رویشان را طی می کرده اند، همیشه مسیر ازدواج را سخت و ناپیمودنی می بینند.


باید بدانید که زندگی شویی، دوران مجردی نیست. بلکه مسیری است که کاملا از زندگی مجردی متفاوت است. در زندگی شویی شما باید غیر از خود به یک یا چند نفر دیگر نیز فکر کنید. دیگر دوران مهمانی ها، تفریحات و سفرهای مجردی به حداقل رسیده اند. دیگر نمی توانید تنها برای خود ولخرجی کنید، افراد دیگری هم هستند که به اندازه شما در زندگی تان سهم دارند. پس قبل اینکه به ازدواج فکر کنید باید خود را بشناسید.

آنهایی که از تعهدات ازدواج می ترسند، اغلب قدرت ریسک پذیری کمی دارند، اعتماد به نفس شان ضعیف است، قدرت تصمیم گیری بالایی ندارند و نمی توانند برنامه ریزی و هدف گذاری درستی داشته باشند. در نتیجه اگر خود را در این زمینه ها تقویت نکنند و مهارت های لازم را کسب نکنند ترس از ازدواج و تعهد در آنها قوت می گیرد.

ترس از تعهد، علت های مختلفی دارد. این ترس معمولا در مردان بیشتر دیده می شود و اصلی ترین علتش این است که ازدواج برای مردها، به جز همه تعهداتی که به لحاظ اخلاقی ایجاد می کند، تعهدات مالی هم دارد. مهریه، نفقه و حق و حقوق مادی زن و فرزند باعث می شود پسرها بیش از دخترها از تعهد ازدواج بگریزند.


یکی از نگرانی ها درباره تعهدات پس از ازدواج، به وفاداری و خویشتن داری های اخلاقی برمی گردد. برای داشتن این ترس، لازم نیست فردی افسارگسیخته و بی بند و بار باشد. برخی تصور می کنند ازدواج دیر یا زود تکراری می شود و در این صورت، ممکن است پایشان بلغزد و دنبال شریک جدیدی بگردند.

 

درست است؛ این ترس به جاست. اما اگر تربیت، صحیح و همسران به تعهدات شویی پایبند بمانند و ایمان، تقوا، رفتار نیک و معاشرت نیکوی میان همسران طبق توصیه قرآن رعایت شود، این نوع ازدواج ها هم می تواند موفقیت آمیز باشد. ازدواج سبب ارتقای شرم، حیای ن، غیرت و تعصب مردان می شود و خویشتنداری زن و شوهر را نسبت به محرک های جنسی و عاطفی جامعه بالا می برد و در سلامت جامعه تاثیر بسزایی دارد. اما اگر تعهدات زودگذر و احساسی باشد احتمال بروز ناراحتی ها و مشکلات وجود دارد.


تازه ترین مقالات در حوزه شویی

برخی از افراد ازدواج را وسیله‌ای می‌دانند برای رسیدن به اهدافی که در ذهن دارند؛ اهدافی غیر از هدف‌های شویی. ازدواج با هدف‌ های اشتباه فرد را بعد از ازدواج دچار سرخوردگی و احساس شکست در زندگی مشترک خواهد کرد. می‌توانید برخی از این اهداف انحرافی در ازدواج را در ادامه این مقاله بخوانید.

 

هدف های انحرافی در ازدواج

 

ازدواج به خاطر ثروت

ثروت گول زننده است و این امر بسیاری را در ازدواج دچار مصیبت کرده است. برخی از افراد عوامل دیگر را نادیده گرفته و فقط به خاطر ثروت طرف مقابل با او ازدواج می‌کنند و بعد به دلیل عدم توافق در زمینه‌های مختلف اخلاقی، فرهنگی و. ناسازگاری شروع می‌شود و در نهایت به طلاق می‌انجامد یا در مصیبت و گرفتاری روزگار می‌گذرانند.

  

ازدواج به خاطر عناوین علمی

بعضی از دختران تحت تأثیر عنوان‌هایی چون دکتر و مهندس شیفته ازدواج با مردی می‌شوند و دیگر عوامل را نادیده می‌گیرند و پس از ازدواج که ارزش عنوان در نظرشان کم شد، ناهماهنگی‌های اخلاقی، فرهنگی یا اختلاف سنی نمایان شده و زندگی روی ناخوشایند خود را نشان می‌دهد.

  

ازدواج به خاطر عناوین شغلی و ی

افرادی هستند که عناوین شغلی و ی برای آنان مهم است و طالب شهرت و قدرت هستند. اینگونه افراد ممکن است بخواهند این نیاز خود را از طریق ازدواج برطرف کنند و عمر خود را با کسب عناوین شغلی و ی همسر خود معامله کنند. در این ازدواج‌ها پس از مدتی اختلاف و ناراحتی شروع می‌شود و سرانجام کار جز تحمل وضع نامطلوب یا طلاق و جدایی نخواهد بود.

  

ازدواج به خاطر زیبایی

از دیگر ازدواج با هدف های اشتباه ازدواج تحت تاثیر زیبایی است. زیبایی و قامت خوش نعمتی است که خداوند عطا فرموده و باید قدر و ارزش آن را دانست ولی این نعمت نباید در ازدواج جای سایر عوامل دیرپا اعم از عوامل اخلاقی، فرهنگی و نظایر آن را بگیرد. زیبایی عاملی است که می‌تواند به سرعت آسیب ببیند در نتیجه ازدواج به خاطر ظاهر بسیار آسیب پذیر است. مسئله دیگری که کنار زیبایی  ظاهری در ازدواج مطرح می‌شود از خود راضی بودن و مغرور بودن برخی از زیبارویان است که گاه برای همسرانشان غیرقابل تحمل می‌شود.

  

ازدواج به خاطر جلب رضایت

بعضی از ازدواج‌ها به منظور جلب رضایت والدین انجام می‌شود. برای مثال مادری پسرش را تحت فشار می‌گذارد که با دختر برادرش ازدواج کند و می‌گوید که اگر با او ازدواج نکند شیرش را بر او حلال نخواهد کرد. نمونه‌های زیادی از این قبیل وجود دارد که هدف شوئی جلب رضایت دیگران است و نتیجه آن بدبختی و فلاکت در زندگی مشترک خواهد بود.

  

ازدواج‌های مصلحتی

یک نوع ازدواج با هدف های اشتباه ازدواج‌های مصلحتی است که به خاطر مصالحی غیر از مصالح دختر و پسر انجام می‌شود. در چنین ازدواج‌هایی سعادت و خوشبختی وجود ندارد و رابطه قلبی بین زوج‌های جوان برقرار نمی‌شود. یکی از این مصالح می‌تواند برقراری صلح و آشتی بین اقوام مختلف و فامیل باشد.

 

ازدواج به خاطر شهرت و پیشرفت

افرادی که برای آنان پیشرفت‌های اجتماعی و شهرت و عنوان مهمتر از زندگی شویی بانشاط و شاد است، ازدواج را نردبان ترقی خود قرار می‌دهند. این افراد با خانواده‌هایی که از نظر اجتماعی و ی شاخص و برجسته هستند بدون در نظر گرفتن سایر شرایط ازدواج می‌کنند. چه بسا که آن خانواده موقعیت کنونی خود را پس از مدتی از دست بدهد و یا پیشرفت‌هایی که مورد نظر فرد بوده انجام نشود. در این صورت احتمالاً حاصل این ازدواج ناسازگاری و از هم گسیختگی خانواده خواهد بود.

  

ازدواج به خاطر ترحم

ازدواجی که تحت تاثیر عواطف و ترحم انجام شود درصد موفقیتش بسیار کم است چرا که احساس ترحم و عواطف ثبات نداشته و نیازهای دیگر شویی که به طور قوی ظاهر گشت، عواطف را زیر پا می‌گذارد و موجب تزلزل در روابط زن و شوهر خواهد شد.

  

ازدواج به خاطر فرار از خانواده اصلی

مواردی است که دختر یا پسر در خانواده اصلی با مشکلاتی مواجه هستند. تعارض والدین، تحقیر و توهین از سوی والدین، وجود ناپدری و نامادری و اعتیاد پدر یا مادر، آزارهای جسمانی، روانی و احتمالاً جنسی و. موجب می‌شود که فرد به هر ازدواجی رو آورد تا خود را از محیط خانواده دور کند. چنین ازدواج‌هایی اکثرا ناموفق بوده و از چاله به چاه افتادن است.

ازدواج به خاطر ی نیازهای جنسی

برخی برای رفع نیاز جنسی در ازدواج عجله می‌کنند. مواردی است که سائق‌های جنسی فرصت مطالعه کافی در زمینه‌های مختلف به دختر یا پسر را نمی‌دهد و احساس بر عقل غلبه می‌کند و ازدواج صورت می‌گیرد که پس از رفع نیازهای جنسی یا کمرنگ شدن نقش ظواهر، ناسازگاری و تنش آغاز می‌گردد.

  

ازدواج برای جبران شکست عشقی

از دیگر انواع ازدواج با هدف های اشتباه این است که فرد برای التیام و فراموشی شکست عشقی ازدواج کند. این چنین ازدواجی احتمالاً به شکست دیگری خواهد انجامید که پایانش نامعلوم است

 

ازدواج به علت فشار خانواده یا اجتماع

برخی از خانواده‌ها برابر عرف و فرهنگ خود برای ازدواج به فرزندان خود فشار وارد می‌کنند. در این موارد از سوی جامعه به خصوص در مورد دختران چنین فشاری وجود دارد. در برابر چنین فشارهایی چنانچه ازدواج با عجله و بدون توجه به عوامل موثر در ازدواج انجام گیرد. هرگونه عجله و شتابزدگی در امر ازدواج پیامدهای ناگواری دارد که نتیجه اش مواجه شدن با یک زندگی ناشاد و گذراندن با تنش و ناسازگاری است.

 


تازه ترین مقالات در حوزه شویی

 من آمادگی ازدواج کردن را دارم؟ یک سوال مهم و اساسی که بهتر است ابتدا برای آن پاسخی منطقی پیدا کنید و سپس سراغ مقوله مهم ازدواج بروید

  

شما به این آگاهید که واقعا چرا می‌خواهید ازدواج کنید

شما فقط می‌خواهید ازدواج کنید که صرفا ازدواج کرده باشید یا دقیقا می‌دانید از ازدواج چه می‌خواهید و چرا می‌خواهید باقی عمرتان را با شریکی که برای خود برگزیده‌اید سپری کنید؟ یکی از نشانه‌های آمادگی و دارا بودن شرایط ازدواج را دارید این است که دقیقا بدانید هدف‌تان از ازدواج چیست. برای رسیدن به پاسخ این پرسش باید از خودتان سوالات سخت بپرسید و خودتان را به چالش بکشید، مثلا این‌که ازدواج با کسی که او را انتخاب کرده‌اید از نظر عاطفی و روحی چه مزایایی برای شما دارد. آیا در کنار او احساس آرامش می‌کنید و علیرغم تمام اختلاف نظرها با هم خوب هستید و یک رابطه استاندارد و بدون تنش‌های مداوم دارید یا خیر. اگر هدف‌تان از ازدواج فقط رسیدن به وصال کسی است که شدیدا دوستش دارید و به سایر جنبه‌های رابطه چندان توجهی ندارید لطفا دست نگه دارید و کمی بیشتر خودتان را به چالش بکشید.

  

برای ازدواج و زندگی مشترک برنامه‌ریزی کنید نه برای مراسم عروسی

مراسم عروسی یک برنامه شاد و مفرح است که برگزاری آن هم خودتان و هم اطرافیان‌تان را شاد و مشعوف می‌کند. اما این مسئله می‌تواند یک دلیل محکم برای ازدواج کردن باشد؟ شما فقط می‌خواهید یک جشن عروسی بگیرید و در مرکز توجه باشید؟ جشن عروسی فقط چند ساعت طول می‌کشد اما ازدواج بحث یک عمر زندگی است. پس نه برای یک روز بلکه برای تمام عمر برنامه‌ریزی کنید.  

تجربه کسب کرده‌اید

طبق تحقیقات صورت گرفته بهترین سن برای ازدواج ۲۵ سالگی است. اگر چه برخی افراد در سنین بالاتر یا پایین‌تر هم به نتایج خوبی در ازدواج می‌رسند و نمی‌توان برای همه نسخه یکسانی پیچید. اما هر چه تجربه اجتماعی شما بیشتر باشد، بهتر آدم‌ها و روابط را بشناسید و اخلاق آدم‌ها را تجزیه و تحلیل کنید می‌توانید ازدواج موفق‌تری داشته باشید.

  

رابطه شما عمیق است

یکی دیگر از نشانه‌های که می‌گویند شما آمادگی و شرایط ازدواج را دارید عمق رابطه شما با کسی است که به عنوان شریک زندگی انتخاب کرده‌اید. شما برای ازدواج به یک رابطه عمیق نیاز دارید، عمیق‌تر از آن‌که فقط تمام وقت سرگرم باشید، به مهمانی بروید و خوش بگذرانید. شما زمانی آمادگی و شرایط ازدواج را دارید که بدانید رابطه شما حتی در شرایط ناراحت کننده و سخت هم عمیق است و این آمادگی را دارید که در مشکلات و چالش‌ها کنار هم باشید.

  

شریک‌تان را می‌شناسید و به او اعتماد دارید

مهم نیست که چند وقت است با کسی که او را برای ازدواج انتخاب کرده‌اید هستید. مهم این است که او را کاملا بشناسید و به او اعتماد داشته باشید. عشق مهم است اما اعتماد مهم‌تر است. اعتماد رگ حیاتی و قلب تپنده رابطه‌ای به اهمیت ازدواج است.

 

 

این را می‌دانید که نمی‌توانید شریک‌تان را تغییر دهید

ازدواج نه شخصی را تغییر می‌دهد و نه شما با ازدواج کردن می‌توانید شریک زندگی‌تان را تغییر دهید. دانستن این اصل مهم و اساسی از جمله نشانه‌های آمادگی و دارا بودن شرایط ازدواج است. اگر در رابطه شما یک شکاف عمیق وجود دارد ازدواج نمی‌تواند این شکاف عمیق را پرکند و از بین ببرد.

  

اگر می‌توانید اختلافات را با هم حل و فصل کنید

یکی دیگر از مهم‌ترین نشانه‌های آمادگی و دارا بودن شرایط ازدواج توانایی داشتن برای حل منصفانه اختلافات است. اختلافات را مخفی نکنید و تصور نکنید که فراموش کردن همه چیز را درست می‌کند. اگر با هم مشکلات عمیق دارید تصور نکنید که با ازدواج کردن تمام مسائل حل می‌شوند. اگر در همین مرحله نمی‌توانید مشکلات‌تان را حل کنید پس در آینده هم نمی‌توانید ارتباط موثر و مفیدی با هم داشته باشید.

  

برای دراز مدت برنامه‌ریزی کرده‌اید

یکی دیگر از نشانه‌های آمادگی و دارا بودن شرایط ازدواج برنامه‌ریزی دراز مدت است. در آغاز راه یک رابطه جدید معمولا نیاز به برنامه‌ریزی دراز مدت ندارید و به قول معروف در اغلب موارد هر چه پیش آید خوش آید. اما زمانی که تصمیم می‌گیرید رابطه را وارد فاز جدی و ازدواجی کنید باید با همدیگر برای دراز مدت برنامه‌ریزی کنید.

شریک زندگی‌تان می‌خواهد برای یک سفر دور دنیا برنامه‌ریزی کند؟ شما می‌توانید مدت طولانی تنها بمانید یا می‌خواهید با او همراه شوید؟ یا مثلا طرف مقابل دوست دارید در یک یا دو سال بعد از ازدواج یا حتی بلافاصله بچه‌دار شوید. آیا شما با این مسئله مشکلی ندارید، یا اعتقاد دارید باید چند سال از ازدواج بگذرد و یا شاید هم اصلا قصد ندارید فرزندی داشته باشید و یا حتی می‌خواهید کودک بی‌سرپرستی را به فرزندی بپذیرید. در مجموع باید بدانید از زندگی چه می‌خواهید و آیا می‌توانید با شرایط و برنامه‌های طرف مقابل کنار بیایید یا خیر. منظور از برنامه‌ریزی دراز مدت هم همین است.

  

اگر خانواده‌تان هم طرف مقابل‌تان را پسندیده‌اند و دوستش دارند

زمانی که یک رابطه عاطفی برای شما جدی و تبدیل به عشق می‌شود ممکن است تصور کنید دیگر هیچ مشکلی وجود ندارد. شاید اصلا در ابتدای رابطه برای‌تان مهم نباشد که پدر یا مادرتان نامزدتان را دوست ندارند. اما در ادامه قطعا این موارد روی کیفیت زندگی شما تاثیر خواهند گذاشت. این را هم بدانید که خانواده و دوستان‌تان شما را خوب می‌شناسند و اگر با نامزدتان مشکل دارند بهتر است پای دلیل و استدلال‌های‌شان بنشینید. حتی بهتر است که نامزدتان را بیشتر به جمع فامیل و دوستان ببرید تا بهتر همدیگر را بشناسند و سوءتفاهمات احتمالی برطرف شوند.

اگر نمی‌توانید زندگی را بدون او تصور کنید

اگر عاشق او هستید و به جز او نمی‌توانید خودتان را کنار فرد دیگری تصور کنید این یکی از نشانه‌های آمادگی و دارا بودن شرایط ازدواج است. اگر با فرد دیگری خوشحال نیستید و زمانی که با او هستید از همیشه حال‌تان بهتر است و آرامش دارید تعلل نکنید، پا پیش بگذارید و از عشق، رابطه و ازدواج‌تان لذت ببرید


تازه ترین مقالات در حوزه شویی

 اختلال وسواس را مثل هر اختلال دیگری باید با توجه و دقت به نشانه هایش شناخت و پیگیری کرد.

ازدواج با افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت هستند، نتیجه ای جز جدایی نخواهد داشت. حتی اگر این جدایی، طلاق عاطفی باشد. متاسفانه افراد مبتلا به اختلال شخصیت اعتقادی به درمان ندارند چون فکر می کنند عادی هستند.

 

به همین دلیل، برای درمان اقدامی نمی کنند یا اگر اقدام کنند، معمولا به دلیل عدم همکاری، درمان ناتمام خواهد ماند.بر خلاف مبتلایان به اختلالات عاطفی و اضطرابی، افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولاً ناراحتی یا اضطرابی را احساس نمی كنند، انگیزه ای برای تغییر رفتارشان نشان نداده و تماس با واقعیت خود را از دست نمی دهند.

 

این رفتارها برای فرد قابل قبول بوده و مقاوم به تغییر و غیر قابل انعطافند. نداشتن حس همدردی با دیگران و وجود مشكلات بین فردی در ایجاد صمیمیت و نیز اختلافات و نا آرامی در محیطهای كاری از مشخصات این افراد هستند.

 

برخی از علائم سندروم وسواسی

اگرچه رفتار‌ها و افکار تکرار شونده و اجباری از علائم بارز این بیماری است اما برخی دیگر از نشانه‌های سندروم وسواس شامل موارد زیر هستند:

عدم توانایی در تصمیم گیری

داشتن احساس گناه به طور مرتب

داشتن شک و تردید نسبت به انجام هر کاری

سرزنش کردن مدام خود و اطرافیان

داشتن حساسیت بیش از اندازه نسبت به زمان

عجله داشتن برای انجام هر کار

برخورداری از ویژگی کمال گرایی

به خرج دادن حساسیت بیش از حد در انتخاب‌ها

 

ازدواج با افراد وسواسی 

اختلال وسواس را مثل هر اختلال دیگری باید با توجه و دقت به نشانه هایش شناخت و پیگیری کرد.

 

این بیماری به ظاهر ساده می تواند در طول زمان، زندگی شخص و همسرش را فلج کند و همه چیز را تحت تاثیر خودش قرار دهد اما خبر خوشحال کننده اینکه وسواس با همه بدقلقی هایش در صورت مراجعه به موقع، به دارو و روان درمانی، خوب جواب می دهد پس اگر نامزدتان وسواس داشته باشد و بخواهد این بیماری را درمان کند، می توانید مثل یک دوست کنارش بمانید و هر روز بهتر شدنش را با چشم های تان ببینید اما اگر نخواهد این موضوع را بپذیرد و معالجه را تا آخر دنبال کند، باید در ازدواج با اوحتما تردید و احتیاط کنید.


تازه ترین مقالات در حوزه شویی

 خانواده‌ها می‌توانند در ازدواج فرزندانشان، هم نقش مثبت و هم نقش منفی داشته باشند. ازدواج موفق ضامن می خواهد و خانواده در موفقیت ازدواج جوانانشان نقش بسزایی دارند.

نقش خانواده همسر در موفقیت ازدواج

در فرهنگ ما، ازدواج انتخاب یک شریک برای زندگی نیست؛ بلکه انتخاب یک خانواده و یک قوم است و به همین دلیل است که خانواده نقشی بسیار مهم را در آینده زندگی مشترک بازی می کند. قبل از ازدواج دقت کنید که خانواده طرف مقابل، یک خانواده سالم و منسجم باشد. این که بگویید من قرار نیست با خانواده اش زندگی کنم، خود او با خانواده اش متفاوت است و. شاید توجیهات عاشقانه ای باشند اما در عمل زندگی شما را به نابودی می کشد.

 

هر فردی حتی اگر بسیار از خانواده اش متفاوت باشد، باز در مواقع بحرانی همان طوری رفتار می کند که در خانواده اش مرسوم بوده. کنترل یک فرد و تعقل و انتخابگری او روی رفتارهایش همیشه ادامه نخواهد داشت و زمان هایی هم هست که او مطابق آنچه از کودکی در ضمیر ناخودآگاهش ثبت شده رفتار می کند. آن طوری که پدر و مادرش رفتار کرده اند نه آن طوری که منطق و آموخته هایش به او می‌گوید.

 

تناسب فرهنگی در بین خانواده های زوجین از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است به گونه ای که آینده و سرنوشت یک ازدواج را به مخاطره می اندازد و فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که به ما می‌گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. فرهنگ به ‌معنای مجموعه آداب و رسوم، سنت‌ها، اخلاقیات، مراسم‌ها و… یک قوم و ملت است. از آنجا که فرهنگ‌ها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق می‌کند. حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.

 

اهمیت شناخت خانواده  همسر

خانواده از دو جهت بر فرزندان تأثیر می گذارد: نخست تأثیری که والدین به لحاظ ژنتیک دارند و فرزندان خصوصیات جسمانی و روانی خویش را از آنان به ارث می برند.از سوی دیگر آنها برای فرزندان محیطی فراهم می کنند تا آنها بتوانند در چنان فضایی به رشد و شکوفایی دست یابند. در نتیجه فرزندان غالباً متأثر از والدین و خانواده خویش هستند و اغلب از رو حیات حاکم بر آن تأثیر پذیرفته اند. لذا با تأمل در فضا و جو خانواده و همچنین در رفتار والدین طرف مقابل میتوان به پیامد اثرات چنین رفتارهایی بر فرزندان پی برد.

 

شناخت خانواده  همسرتان بسیار اهمیت دارد، آیا شرایط و بافت خانوادگی خواستگارتان را می شناسید؟ آیا می دانید او در چه فرهنگی بزرگ شده است؟عقاید و باورهای خانواده شما همسو با خواستگارتان است یا دقیقا خلاف جهت هم حرکت میکند؟ یکی از سوالاتی که اغلب از سوی جوانان مطرح می شود، این است که چگونه می توانیم فرد مورد نظر خود را برای ازدواج بشناسیم.

 

این گونه سوالات عمدتاً از نگرانی های رایج جوانان در آستانه ازدواج است. وضعیت حاکم بر خانواده یکی از راه های کسب شناخت فردی که قصد انتخاب او را دارید، میتوانید از وضعیت  حاکم بر خانواده او کمک بگیرید.

 

ارتباطات بین فردی او و اطرافیانش نیز مهم است. اگر این ارتباطات درست و مناسب است و فرد به خوبی نقش خود را در آنها ایفا می کند، می تواند از این جهت فرد مناسبی برای انتخاب باشد، این موضوع نشان دهنده داشتن  سلامت روحی و روانی است.شناسایی میزان استقلال فرد در خانواده کمک می کند فردی که در خانواده رفتار مستقلانه ای دارد، قطعاً بعد از ازدواج هم تمایل به حفظ این استقلال رأی دارد.

 

نتیجه آنکه، اگر می خواهیم فرد را در متن خانواده اش بشناسیم، دست یافتن به شناخت، گام اول است. اما قطعاً گام دوم، آن است که ببینیم آیا ما که طرف مقابل او هستیم می توانیم هم کفو و هم تای او باشیم؟ اگر چنین است این ازدواج می تواند معنا دار و پایدار باشد.

 

ضرورت رضایت خانواده ها

روابط خانوادگی زن و شوهر با افراد خانواده خود نیازی طبیعی است و این در صورتی برآورده و یا ممکن خواهد شد که هر دو خانواده با ازدواج فرزندان موافق باشند. اما اگر فرزندان بدون رضایت خانواده ی خود ازدواج کند، باید به پیامد های آن از قبیل عصبانیت والدین آگاهی داشته باشند که بسته به شدت و ضعف آن، واکنش هایش نیز متفاوت خواهد بود.

 

در بحث آسیب شناسی ازدواج به دلایل مختلف علمی جامعه شناسی، روان شناختی توصیه کارشناسان این است که نباید پیوند ازدواج، با ساختار و چارچوب خانواده قطع شود و این مسئله بر نقش خانواده در موفقیت ازدواج تاکید دارد.

 


تازه ترین مقالات در حوزه شویی

عشق قبل از ازدواج ممکن است باعث از بین رفتن علاقه و شوق رسیدن به رابطه ی پایدار یا ازدواج شده و مخصوصا مردان را از رسیدن به هدف رابطه و ازدواج منصرف کند.در مورد ایجاد عشق بعد از ازدواج باید بگویم درصورتی که انتخاب شما انتخاب درستی باشد بعد از ازدواج با شکل گیری صمیمیت های جسمی و عاطفی به مرور عشق آتشین همراه با لذت به وجود خواهد آمد.

رابطه ی دوستی تنها زمانی رابطه ی سالمی خواهد بود که با هدف ازدواج صورت گرفته و بر اساس شناخت بین طرفین به منظور ایجاد رابطه ای پایدار یعنی ازدواج شکل بگیرد.عشق قبل از ازدواج ممکن است باعث از بین رفتن علاقه و شوق رسیدن به رابطه ی پایدار یا ازدواج شده و مخصوصا مردان را از رسیدن به هدف رابطه و ازدواج منصرف کند.در مورد احساس و علاقه ی قبل از ازدواج باید بگویم که عشق و دوست داشتن دو مسئله ی کاملا متفاوت بوده و منظور از عشق، عشق آتشین همراه با لذت می باشد.

 

اما دوست داشتن احساس علاقه ی همراه با مسئولیت و تعهد بوده و وجود آن پیش از ازدواج اجتناب ناپذیر است.در مورد ایجاد عشق بعد از ازدواج باید بگویم درصورتی که انتخاب شما انتخاب درستی باشد بعد از ازدواج با شکل گیری صمیمیت های جسمی و عاطفی به مرور عشق آتشین همراه با لذت به وجود خواهد آمد و احساس دوست داشتن و علاقه ی شما تبدیل به عشقی پایدار و ماندگار خواهد شد. دلیل تاکید من بر پایداری و ماندگاری آن این است که چنین عشقی به مرور و با وجود شناخت کامل طرف مقابل به وجود آمده و در نتیجه معمولا به وجود آمدن عشق به این شکل پایدار تر از موارد دیگر خواهد بود.

 

قبل از اینکه فردی را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کنید مسلما با او صحبت کرده و سعی می کنید بیشتر او را بشناسید. اگر متوجه شوید این فرد با موارد موجود در الگوی عشق شما یا همان معیارهای شما که بر اساس شناخت نسبت به خود و تجربیات گذشته است، سازگاری داشته باشد به او علاقه مند شده و او را به عنوان شریک زندگیتان انتخاب خواهید کرد.

 

بعد از ازدواج تاثیر این سازگاری با معیارهای شما چندین برابر خواهد بود؛زیرا بعد از ازدواج صمیمیت بین شما و همسرتان افزایش پیدا کرده و از لحاظ عاطفی و جسمی بیشتر از قبل به یکدیگر نزدیک خواهید شد. این نزدیکی باعث می شود سازگاری همسرتان با معیارهای شما بیشتر از قبل خودش را نشان داده و حتی ممکن است با موارد بیشتری از موارد موجود در الگوی عشق شما سازگاری و مطابقت نشان دهد.

 

افزایش این سازگاری ها باعث ایجاد عشق بین شما و همسرتان شده و رفته رفته شور و هیجان شما را در رابطه و زندگی مشترکتان بیشتر از قبل می کند.فراموش نکنید ایجاد عشق تحت قوانین مشخصی بوده و فرآیندی تصادفی نیست پس باید ضرورت ایجاد عشق بعد از ازدواج را بهتر و کاملتر درک کنید .

 

رابطه«عشق» به تنهایی کافی نیست

رابطه عشق پیش از ازدواج به هیچ‌وجه سلامت ازدواج و خوشبختی زوج را تضمین نمی‌کند اما در عین حال، اگر کور و افراطی نباشد، می‌تواند به احساس شادی و رضایتمندی در ازدواج منجر شود. از طرف دیگر، ازدواج با کسی که فرد او را دوست ندارد، خطرناک است و تضمینی وجود ندارد که پس از ورود به زندگی مشترک «عاشق» همسر خود شود. ممکن است کسی به شریک زندگی خود عادت کند، اما لزوما او را دوست نخواهد داشت.

 

چگونه می توان بعد از ازدواج عشق را افزایش داد؟ 

تقریباً همه زوج‌ها در طول زندگی شویی با تنش‌هایی روبرو می‌شوند و دعواهایی  را تجربه می‌کنند که این تنش ها برای هیچ‌کس خوشایند نیست. مَثل معروفی که گفته می شود "دعوا نمک زندگی است" بیانگر این است که همسران با اختلاف نظر بر سر موضوع های مختلف می توانند با گفتگو، شناخت شان را نسبت به یکدیگر افزایش دهند و با شناخت بیشتر به سازگاری و گذشت دست پیدا کنند. راه های دیگری هم وجود دارد که بر اساس آن می توان میزان علاقه و عشق را بالا برد:

 

1-برای همسرتان وقت کافی صرف کنید

 وقت کافی زمانی است که شما بدون قید و شرط و به‌طور کامل برای همسر خود وقت صرف کنید. گوش دادن به یکدیگر، نشستن با یکدیگر، تماشای یکدیگر، لذت بردن از حضور و لذت بردن از باهم بودن؛ این‌ها را حداقل یک‌بار در هفته برای 30-60 دقیقه انجام دهید.

 

2-به شوهرتان پیام دیداری  و به خانمتان پیام شنیداری دهید

ازآنجایی‌که مردان با چشم عاشق می‌شوند به زیبایی و سلامت همسرشان بسیار اهمیت می‌دهند لذا ن باید سعی کنند با انجام فعالیت‌های جسمانی بر سلامت و زیبایی خود بیفزایند تا بیشتر موردتوجه همسرشان قرار بگیرند؛ در مقابل ن پیام‌های سمعی را بیشتر دوست دارند از شنیدن کلمه‌هایی همچون "دوستت دارم"نه‌تنها خسته نمی‌شوند بلکه روزبه‌روز بیشتر از قبل عاشقتان می‌شوند؛ پس مردان باید سعی کنند محبت نهفته در دلشان را ابراز کنند تا عشق همچنان در بینشان زنده بماند؛ چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « اگر مردی به زنش بگوید من تو را دوست دارم، این جمله هرگز از ذهن زن خارج نمی‌شود

 

3-همسرتان را بشناسید

یکی از نکات مهم که تأثیر زیادی در افزایش عشق بین همسران دارد شناخت یکدیگر است؛ برای اینکه به شناخت دقیقی از همسرتان برسید کافی است به تفاوت‌های وجودی زن و مرد پی ببرید

 

رابطه عشق بعد از ازدواج 

به نظر من به رابطه عشق قبل از ازدواج بیش از حد اهمیت داده می شود و هیچ توجهی به بعد از آن نمی شود. این به آن خاطر است که رابطه عشق مثل اندام های درون بدن انسانها، درون او رشد نمی کند یا توسط یک هورمون خاص در بدن ترشح نمی شود. عشق فقط با تمرین در طولانی مدت است که به وجود می آید و ازدواج برای زوج ها فرصت های خیلی زیادی را برای تمرین آن فراهم می کند.

 

عشق آن احساسی نیست که به کسی دارید، تمایل به انجام کارهایی است که دوست دارید برای آن فرد بکنید. به نظر من این اصل جدیدی است که باید در جامعه پایه گذاری شود. این باید استانداردی باشد که برای خودمان و بچه هایمان قرار می دهیم. این باید همان چیزی باشد که به بچه هایمان در اولین قرار ملاقات عاشقانه شان یاد می دهیم: بله عشق بعد از ازدواج شروع می شود.


تازه ترین مقالات در حوزه شویی

 تا وقتی که مهارت های کنترل خشم، حل مسئله، سازش و در کل بلوغ فکری و هویت شکل یافته‌ای ندارید ازدواج نکنید، بلوغ جسمى و جنسی برای ازدواج کافی نیست. مهمترین آمادگی قبل از ازدواج ، رسیدن به آن درجه از رشد و بلوغ شخصیتی است.

به طور کلی شخصیت هر فرد تا ۱۸ سالگی شکل می‌گیرد و تا سن ۲۰ سالگی معیارها و علائم شخصیتی افراد کامل می‌شود، رشد شخصیت حداقل تا ۲۲ سالگی در دختران تثبیت می‌شود اما در ازدواج‌های زود هنگام شخصیت افراد شکل نگرفته است.

 

 

بررسی بلوغ و پختگی شخصیت اهمیت زیادی دارد. در این راستا توجه به چند نکته مهم است؟

 

اگر به سن و سال طرف توجه کنیم تناسبی با آن سن دارد؟ برای مثال فردی که ۳۶ سال سن دارد ولی هنوز شغل و درآمدی ندارد. موقعیت و نقش مناسبی در اجتماع ندارد، و به لحاظ مادی وابسته به خانواده است، کسی است که با توجه به سنش دستاورد چندانی ندارد.

 

آیا طرف میتواند هیجاناتش را کنترل کند؟

آیا فرد رفتار مناسبی در برابر مشکلاتش دارد؟

آیا دوستانش آدمهایی درست و حسابی هستند؟

آیا طرف برای آینده اش هدفی دارد؟ هدف هایش معقول است یا در رویاهایش سیر میکند؟

آیا آدم مستقلی است یا هنوز مامان و باباش برایش تصمیم میگیرند؟ آیا تصمیماتی که میگیرد و مسئولیتش را میپذیرد؟

آیا طرف به اندازه کافی مسئولیت پذیراست؟ چقدر به وعده هایش عمل میکند؟

آیا برای ازدواج عجله دارد؟

 

آیا آدمی است  که قبل از تصمیم درباره موضوعی درباره اش خوب فکر می کند و یا اینکه بدون فکر کردن دست به انتخاب می زند؟

نشانه عدم بلوغ اجتماعی و شخصیتی فرد 

 

1- غیرقابل اعتماد بودن

پیوسته دیر به سر قرارهایش می رسد.

قول و قرارهایش با افراد را فراموش می‌کند یا زیر بار آن‌ها نمی‌رود.

فراموش‌کاری مداوم

دائماً اطرافیان را ناامید می کند.

 

2- عدم مسوولیت پذیری مالی و اقتصادی

بیکاری و تنبلی

مقروض بودن به افراد مختلف

خرج کردن بی‌رویه پول بدون پس‌انداز

مدام تغییر شغل دادن

 

3- بی‌هدفی و بی‌انگیزگی

بی هدف زندگی می کند و نیاز دارد کسی او را تشویق کند و برای انجام کارهایش به او انگیزه بدهد.

تصمیم گیری در کارهایش را به تعویق می اندازد

برای آینده‌اش برنامه ریزی ندارد

از حل مشکلات جدی زندگی‌اش عاجز است

منتظر شانس و معجزه است.

 



تازه ترین مقالات در حوزه شویی

 

همان طور كه مي دانيد ازدواج يكي از مسایل مهم زندگي هر انساني است زيرا در تمامی ابعاد زندگي تأثير دارد. ازدواج موفق مي تواند سبب پيشرفت انسان در زمينه هاي مختلف شود كما اينكه چنانچه ازدواج ناموفق باشد مشكلات زيادي را برای انسان بوجود مي آورد و مانع رشد و ترقي مي شود پس بايد با اين امر مهم سنجيده برخورد كرد و از هر گونه شتابزدگي، يك جانبه گرايي، ظاهر بيني و سطحي نگري پرهیز كرد.

يكي از مسائلي كه در ازدواج بايد به آن توجه شود، تفاوت سني دختر و پسر است. درست است كه كمتر بودن سن دختر يك معيار صد در صدي نيست و ممكن است مواردي هم وجود داشته باشد كه با وجود كوچكتر بودن پسر از لحاظ سني، دختر و پسر با هم ازدواج كرده اند و الآن هم مشكلي ندارند، ولي معمولاً توصيه جدي مشاورين خانواده اين است كه سن پسر چند سالي بزرگتر از دختر باشد( سه تا شش سال) چنين توصيه اي هم بي دليل نيست.

ممکن است کسی در کنار همسری کم سنّ تر از خود ارامش یابد – کسی در کنار همسری هم سنّ خود ارامش یابد و کسی در کنار همسری بزرگتر از خود هم ارامش یابد.

آری، بهتر این است که سنّ دختر کم تر از پسر باشد؛ و این هم دلایلی منطبق با جسم، روح و روان هر دو طرف دارد.

فواید اختلاف سنی کم در ازدواج

در این باره به بعضی موارد اشاره می کنیم:

- درک بیش تر

زندگی شویی کم تر دچار مشکل خواهد شد، تفاهم عاطفی، روحی، فکری، اجتماعي و جنسی بیش تر خواهد بود و هم ديگر را بهتر درک خواهند کرد؛ برای این که سن بلوغ جنسی و رشد اجتماعي ـ عاطفی دختران کمی سریعتر است.

 

- توقع کم در فعالیت جسمی

هم چنين اختلاف سنی کم، باعث تناسب بیش تر در قابلیت های جسمی خواهد بود و این امر سبب ميشود که توقع بیش از حد از هم ديگر در خصوص فعالیت های جسمی نداشته باشند.

 

- انعطاف پذیری بیش تر

معمولاً افرد مسن‌تر قابلیت انعطاف پذیری کم تری دارد. اگر دو نفر جوان با اختلاف سنی کم تر ازدواج ميکنند ، براي دست پیدا کردن به سازگاری سعی ميکنند ، به نظر هم ديگر توجه نمایند و خود را طوری تطبیق می‌دهند که مقبول دیگری واقع شوند و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند. حال آن که با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل افرین است.

 

- دوست بودن با یک ديگر

فایده چهارم این است که تلاش ميکنند بصورت دو دوست با هم ديگر برخورد کنند، نه اینکه یکی که بزرگتر است پیوسته دیگری را امر و نهی نماید.

 

- بیان مشکلات

فایده پنجم این است که دختر و پسر زیرا فاصله سنی کمی دارند، از هم ديگر رودربایستی نداشته باشند و مشکلات و خواسته های خود را راحت تر به هم ديگر منتقل کنند .

 

- امتیاز دادن فرد بزرگتر 

فایده ششم اینکه چنانچه فاصله سنی زیاد باشد، فرد بزرگتر باید براي جذب فرد کوچک تر امتیازهای زيادي بدهد و این براي فرد بزرگتر همیشه میسر نمی باشد و سبب اختلاف خواهد شد؛ ولی چنانچه فاصله کم باشد، ديگر لزومی ندارد فرد بزرگتر امتیاز دهد.

چند توصیه براي مدیریت این چالش

اول آن که اگر در آغاز دوران جوانی هستید و قصد ازدواج با شخصی هم سال را دارید یا ازدواج نموده اید ، لازم نیست نگران باشید. این مسئله میتواند چالش های اضافه تری به همراه داشته باشد ولی نمی توان آن را بعنوان نکته منفی در نظر گرفت. جدای از این مسأله، یادتان باشد بانوان جوان همسن لازم است در کنار صبر و بردباری، انتظاراتی واقع بینانه از هم‌دیگر داشته باشند و تحت‌تأثیر توقعات اطرافیان به همسر خود فشار اضافه وارد نکنند. در کنار آن به خانواده ها هم توصیه ميشود در عین حال که به مستقل شدن جوانان کمک ميکنند ، در سال های آغازین ازدواج به حمایت و پشتیبانی از همسران جوان ادامه دهند.

 

ازدواج با همسن از نظر روانشناسی

ازدواج با همسن از نظر روانشناسی مشکلی ندارد و بیش تر به ديگر شرایط وابسته است.

براي ازدواج با همسن بهتر است اول بلوغ عقلی و فکری دختر و پسر سنجیده شود تا با در نظر گرفتن شرایط دریابند که آیا مناسب براي یکدیگر هستند یا خیر. که براي یافتن این مسئله بهترین کار مراجعه به مشاوره ازدواج است که با اگاهی و تجربه تشخصیص می‌دهند زوج از لحاظ طرز تفکر و فرهنگ و اخلاقیات تا چه میزان به یکدیگر نزديک هستند.

ازدواج با همسن از نظر روانشناسی اسیب شناخته نمی شود ولی معمولاً ترجیح این است که دختر به علت بلوغ عقلی و منطقی زود تر نسبت به پسر کوچک تر باشد تا از لحاظ فکری در یک سطح قرار بگیرند ولی زوج های همسن را هم اسیب تلقی نمی کنند چرا که بسته به اشخاص ممکن است تمام این شرایط تغيير کنند. و اکنون تنها ازدواجی که جزء ازدواج های نامتعارف در جامعه شناخته ميشود ازدواج با زن بزرگتر از مرد هم است

محاسن ازدواج با همسن

محاسن ازدواج با همسن براي افردی که تصمیم ازدواج با همسن خود را دارند شنیدنی است.

- هنگامی که انتخابتان براي یک زندگی مشترک شخصی ميشود که همسن و سال خودتان است حس صمیمیت بیشتری با وی می کنید خواسته هایتان را راحت تر بیان می کنید و هنگامی که با وی درد و دل می کنید حس می کنید بهتر از هرفرد دیگری شما را درک ميکند و لازم است یادآوری کنم تجربه ی این حس در یک زندگی مشترک یکی از محاسن ازدواج با همسن است که ممکن است هرکسی آن را تجربه نکند.

از جمله محاسن ازدواج با همسن به موردهای زیر میتوان اشاره نمود :

- مرد حس مدیر بودن نمی کند و زن حس بهتری را تجربه ميکند .

- با هم تجربه کسب می کنید و این برایتان طراوت و جذابیت دارد.

- توقعات نزديک تری دارید برای این که بلوغ فکری، عقلی نزديک تری دارید و حتی جهانبینی های شبیه تری دارید.

- راحت تر با یکدیگر م می کنید و با هم یک تصمیم می گیرید.

- بهترین تعریف از محاسن ازدواج با همسن این است که بگوییم در یک کلام بهتر حرف هم‌دیگر را میفهمید و درک بهتری از شرایط روحی و جسمی یکدیگر دارید.

- تحقيقات نشان ميدهد زوج های همسن معمولاً هیجان بیشتری را در زندگی مشترک رغم ميزنند میتوان گفت در این زندگی مشترک سفر های غیرمنتظره و بی برنامه و یا تغییرهای ناگهانی مانند تغيير محل زندگی و … بیش تر از بقیه ممکن است رخ بدهد و نکته این است که تمام این حوادث بدون نگرانی و حتی با رضایت کامل آن ها انجام می شود .

- زوج های همسن با انرژی که از همدلی و همراهی دونفره شان به دست می آورند میتوانند هر اتفاق بزرگی را رقم بزنند.

معایب ازدواج با همسن

معایب ازدواج با همسن درست زمانی اتفاق می افتد که این زوج خوشبخت وارد لج بازي بشوند. یکی از حوادث تلخی که امکان دارد زندگی یک زوج همسن را از هم بپاشد بوجود آمدن اختلافاتی است که باعث شود این زوج نسبت به هم بی عاطفه شوند که علل آن را در زیر یادآوری خواهیم کرد:

- یکی از بدی ها ازدواج با همسن که درست نقطه مقابل محاسن این نوع ازدواج هم است این است که این همسن بودن و صمیمت زیاد باعث شود حرمت ها بین زوجین از بین برود.

- معمولاً ن از نظر رابطه جنسی زود تر از مردان پیر میشوند و زمانیکه زوج همسن باشند این نکته در آينده میتواند مسئله ساز شود برای این که در ازدواج هایی که مرد بزرگتر است این تعادل به واسطه تفاوت سنی حل ميشود ولی در زوج های همسن اینطور نیست.

- یکی ديگر از معایب ازدواج با همسن این است که مرد به علت ناپختگی و یا تجربه ای به اندازه ی زن، قادر به مدیریت خانواده نباشد و این باعث شود زن، که پیوسته به دنبال پشتوانه ای در زندگی مشترک است حس خلع کند.

- وقتى سن زن چند سالى كمتر از مرد باشد اطاعت پذيرى وی از مرد بعنوان سرپرست خانواده بيشتر و راحت تر خواهد بود مضافا بر اينكه زن هميشه دوست دارد همسرش فردى، توانا، قدرتمند و پناه‌گاه مطمئنى براى وی باشد و چنانچه زن و مرد از نظر سنى در يك سطح باشند هيچ گاه زن چنين تصورى را از شوهرش ندارد و وی را در حد خود مى بيند ولی چنانچه شوهر چند سالى بزرگتر باشد و از تجارب بيشترى بهره مند باشد زن حس مى كند همسر وی كسى است كه شايستگى هاى لازم را براى اداره منزل دارد و مى تواند در پناه وی يك زندگى ارامش بخش داشت.

- زن به دليل زايمان، شير دادن و. زودتر از مرد شكسته مى شود و هم سال بودن زن و شوهر سبب مى شود پس از يك دهه زندگى و آوردن چند فرزند شادابى زن در حد شادابى و نشاط مرد نباشد و حتی مطلوبيت وی نزد شوهر كم شود بنابراين براى پيشگيرى از مسأله كاملا طبيعى و زيستى بهتر است اين اختلاف سنى همواره بين زن و شوهر باشد تا همواره زن از نشاط كافى بهره مند باشد و مطلوبيت وی پیش شوهرش كاسته نشود.

ممكن است بگوييد مرد هم بايد براى همسرش مطلوبيت داشته باشد، آری اين حرف درست است ولی همانطور كه در بالا متذكر شديم مردها به دليل عدم زايمان و متحمل نشدن فرزند دارى و فرزندپرورشى ديرتر از ن دچار شكستى و چين و چروك صورت و بدن مى شوند.

 

 


تازه ترین مقالات در حوزه شویی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خرید اینترنتی tehran2020 noavaranfile فیزیک، رایانه، آموزش، معاونت پشتیباني آموزش و پرورش، دانلود، خواندنی ℮√☺ṧω℮ℯt ʟ مطالب جالب و باحال سین مثل سؤال ArturoMcGlynn فروشگاه لوازم دیجیتال ایساشاپ